چهارشنبه ۱۸ بهمن ۹۶
خب تصمیم گرفتم یخورده خودمو ازاد تر بزارم دریچه ذهنمو باز تر کنم ... همسرم ..واقعا نمیدونم چشه و چرا ..اخلاق خیلی خاص داره ...
وب قبلم فقط شده بود گله و شکایت از زندگیم ولی ..گفتم ی وب جدید بسازم و قشنگیای زندگیو ببینم خب پس همین اول راه ی چیزایی میگم و دیگه هیچ توضیحی نمیدم
من همسرم خیلی حساسه
واختلافاتمونم خیلی زیاد ولی خب امیدوارم رفع بشه
ولی خب الان خیلی بهتر محدودیتامو گذاشته کنار ...
دیگه مجبور ب رفت و امد با ادمایی ک دوسشون ندارم منو نمیکنه ...
اعتمادش بیشتر شده بهم ...
نمیدونم زندگیمون چرا روزای خوبش کمتر از بدشن ...
شاید توقع من زیاده که همه چی یهو عوض شه
ولی من سعی کردم توی مزرعه ذهنم هربار یه ایده ی نو برا بهتر شدن زندگیم بکارم
تا هر روز ی جوونه ی امید از دل ذهنم در بیاد
تا ی روزی ب همه اونایی ک منتظرن از هم بپاشیم بگم ما سبز سبزیم🌿