دوشنبه ۲۱ اسفند ۹۶
ساعت ها تو خونه تنهام ب درو دیوار نگاه میکنم هندزفری تو گوشم خیال پردازی میکنم ...
اگه ۳ ماه پیش راهمو ادامه داده بودم لااقل اینکه ضرر نمیکردم اونم تا این حد ...
طلاهام بره ..از دستم ...سوتی بدم جلوشو ازم آتو بگیره دنیای عجیبیه ... نمیدونم چرا یه آدم باید اینجوری باشه ... یعنی چی؟
حتی دلش برام نمیسوزه؟
چرا بخشیدمش؟
چرا برگشتم؟
راه برگشتی نداشتم ...خب ...نداشتم دیگه نداشتم
زندگی من فاصله چاله با چاهه برم جلو تر ی دردسریه برگردمم عقب ی دردسری
فرار کنم؟
خودکشی؟
تنها دلیل انجام ندادنشون خانوادمه ...فقط خانوده م